ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سلام گل پسر بابا
دیشب به این موضوع فکر می کردم که بعد از اینهمه انتظار لحظه و روز بدنیا اومدنت چه حس و حالی دارم ؟
اون روز چند شنبه است ؟ تو صبح بدنیا میای یا شب ؟ چندمین روز ماه و کدوم ماه ساله ؟
مطئنم که این اعداد و ارقام بعد از اومدنت برای من اعداد مقدسی خواهند شد و من هیچ وقت روز و ماه و سال و حتی لحظه تولدت رو فراموش نخواهم کرد .
تصور کردم اون وقتی که خبر بدنیا اومدنت رو می شنوم احتمالا مامانت بیهوشه و من زودتر از اون تو رو می بینم . تصور کردم با چه ذوق و هیجانی پله های بیمارستان رو میدوم و میام سمت اون اتاقی که نوزادها رو توش نگه میدارن و از پشت اتاق شیشه ای به کوچولوها نگاه می کنم .
کوچولوهایی که همشون شبیه همن .
میدونی بابایی ؟ مطمئنم یعنی شک ندارم که اگر بین هزار تا بچه دیگه هم باشی من از پشت شیشه همون اتاق بدون راهنمایی و کمک پرستارها تورو میشناسم و بین اون همه نوزاد تو رو تشخیص میدم .
میخوام بدونی پسرم که هیچ بابایی انقدری که من عاشق توام پسرش رو دوست نداره و برای پیدا کردنت حتی نیازی به دیدن ندارم . من تو رو از عمق وجودم و با تک تک سلول های بدنم واضح تر و پررنگتر و گرمتر از نور خورشید حس می کنم .
درست مثل یه دوست قدیمی مثل یه چهره آشنا که سالهاست دیدم و میشناسمش .
آره پسرم لازم نیست کسی تورو به من نشون بده و بگه : آقا این پسر شماست
من خودم تو رو نشونشون میدم و با افتخار بهشون میگم : خانوما آقایون این پسر منه .
عجب عشقی ...
خوش به حال اون پسر :)
عحب باباییییییی
عجب عشقی
وای خیلی هیجان انگیزه
بی شک اون لحظه قشنگترین؛باشکوه ترین و خاطره انگیز ترین لحظه زندگی شما ثبت خواهد شد
فقط قول بدین سریع عکس این شازده کوچولو رو برای ما هم بزارین تا در شادی شما شریک بشیم
سلام
بلاگ جالبیه
راستش من که فکر میکنم قبل از اینکه به دنیا بیاد اینو میگید
بعد از تولدش بعد از چند سال پدر و مادر هر بهانه ای میارن تا کمتر وقت برای بچه بذارن
همه چیز عادی میشه