ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
میدونی بابا ؟
تعاریف خوب و بد بین آدم ها فرق میکنه .
یعنی یه چیزی ممکنه از نظر تو خوب باشه و از نظر من بد و یا برعکس
این تعاریف حتی برای یه آدم هم در شرایط مختلف متفاوته
بسته به زمان و مکان ممکنه خوب یا بد بودن چیزها تغییر بکنه
خوب یا بد بودن هم مثل همه چیز دنیا نسبی هستن
مثلا من وقتی کوچیک بودم هر وقت مریض بودم می رفتم پیش یه دکتر خوب
اسمش دکتر شیر محمدی بود
اصلا برام مهم نبود آمپول یا قرص زیاد بنویسه یا قرص جوشان ننویسه
چیزی که برام خیلی مهم بود این بود که برام گواهی پزشکی بنویسه و من بتونم یه روز مدرسه نرم و آقا دکتر خوب هم همیشه برام گواهی می نوشت .
خیلی جالبه که همین آقای دکتر خوب تو رو ختنه کرد و امروز که رفتیم تا معاینه ات کنه منو شناخت . البته فکر نکنم تو دل خوشی ازش داشته باشی و شاید از نظر تو اصلا دکتر خوبی نباشه . اما خدا رو چه دیدی ؟ شاید یه روز تو هم پسر کوچولوت رو بردی مطبش تا معاینه اش کنه
اون موقع شاید آقا دکتر پیر وقتی اسم فامیلی پسر تو رو می بینه بگه : مانی اسحاقی ؟ شما پسر همون بابک اسحاقی نیستی که من براش همیشه گواهی پزشکی می نوشتم ؟
و تو بگی : درسته . شما منو از کجا میشناسی ؟
و آقای دکتر پیر هم لبخندی بهت بزنه و بگه : حال شوشولت چطوره ؟
وااای شوشول نه ه ه ه
مانی جونم ماشین لباسشویی رو نباید تنهایی روشن بکنی... ههههههههههه
به یاد داستان شوشول فرنود
میدونم بی ربط بود
آره...هیچ بعید نیست..دنیای ما بازی های جالبی از این دست، برای سرگرمی و خاطره بازی زیاد داره..
هووووووووم فکر کنم .هر کسی یه خاطره ی این مدلی داره.حتما واسه مانی هم پیش میاد
عزیزم...چشای خوشگلش اون موقع دیدن داره..:دی
حالا حال شوشول مانی چطوره ؟خوب شد/؟
:)
تازگی ها با دوستان داریم سر اینکه اندام و اعضای تناسلی بچه هامو رو با چه اسمی بهشون یاد بدیم بحث میکنیم:)
اغلب پسردارها بعد از کلی تفکر و مشورت همین واژه رو انتخاب کردن:) حالا ربطش به موضوع پست چی بود خودمم نمیدونم!
وای منم عاشق اینجور دکترها بودم از بچگی!! ایشالا که مانی جون فقط واسه اعمال اسلامی و واکسن بره دکتر....
دکتر خوبی داشتم که بهم طی معاینه میگفت برام نقاشی بکش!
هـــــی
خیلی زشت و بیحیایی است اگر من الآن قربون صدقهء شوشول مانیامون بروم؟ آخر دلم برای این بچه هلاک است بخدا.
حال خودش و اعضاء و جوارح مجروحش خوب شده حالا به امید خدا؟
امضاء: خالهء بزرگ رو به دیوار!!
ممکنه!
روزی رو تصور کردم که بتونی بخونی و از وبلاگ و کامنت و اینا سر دربیاری که به گمونم زیاد دور نیست بعد میای می بینی باغبان تولد سه ماهگیت رو اینجا برات تبریک نوشته
مبارک باشه تولد سه ماهگیت آقا مانی
وای چقدر یزبا می نویسید کیف کردم..
نازی به این کوچولو خوشکللل
مانی جان یادت باشه 7 سال دیگه این موقع ها کیف مدرسه خریدی و روز شماری میکنی بری مدرسه و مشغول تحصیل علم و دانش بشی.الهی فدات شم خاله جون
مانی جون این بابا بابکت تو رو از ما مخفی نگه داشته واسه خودش و ما هر چه قد میگیم یه پست واسمون بنویس از مانی به حرفمون گوش نمیده خواهش میکنم الان صبح جمعه بیدار شو و شلوغ بازی کن و بیدارش کن تا بیاد و یه پست این جا بنویس...
مانی جون مبااااااارکه خاله جون خوش بحالت که باباجون انقده دوست داره و دوست داشتنش رو برات مینویسه
ازین پس به جای واژه نا مانوس شوشول بگویید لباسشویی
سلام
وبلاگ جالبی دارین. خیلی پدرانه و مهربان می نویسین. ایشالا کانون گرم خانوادتون همیشه گرم و صمیمی باشه.
چقدر عشق تو این نوشته ها هست با خوندن این وبلاگ اشک ریختم و سرمست شدم.
آقا داره یک ماه میشه و هنوز پست جدید نگذاشتی.