نامه هایی به ( باران )

نامه هایی به ( باران )

اینجا برای پسرهایم می نویسم
نامه هایی به ( باران )

نامه هایی به ( باران )

اینجا برای پسرهایم می نویسم

کوالا کوچولو

یکی از وظایف باباها اینست که وقتی بچه شیرش را خورد او را بغل بگیرند و آرام پشتش بزنند تا آروغ بزند .

بر خلاف ظاهر نه چندان دلچسبش اتفاقا وظیفه بسیار شیرین و لذتبخشی است .

مخصوصا وقتی این بچه آقا مانی باشد و مثل کوالا بچسبد به سینه شما و همانطور معصوم و ناز مثل فرشته ها خوابش ببرد

آن وقت دوست دارید زمان توی همین ساعت و دقیقه و ثانیه بایستد و تا آخر دنیا فرشته ای در بغلتان تند تند نفس بکشد و شما تنش را بو کنید و همینطور مدام هی تماشایش کنید

تماشایش کنید

تماشایش کنید 

تماشایش کنید



تا آخر آخر آخر دنیا ...





نظرات 66 + ارسال نظر
گلی سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:21

خیلی خوشگله

سمیرا سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:55 http://nahavand.persianblog.ir

یعنی واقعا آدم چنین فرشته ای داشته باشه دیگه از خدا چی میخواد بابک؟

سمیرا سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:56 http://nahavand.persianblog.ir

اما این بچه رو اینجوری نگیر بابا اذیت میشه خوب!

محبوب سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:05

الهی ... جیگرشو... وای بابک تو به خدا آدم رو وادار می کنی تو این بی پولی بچه دار بشه...
واقعا تو محشری... وای چقدر الان به این عکس و این حالتت غبطه می خورم... به این احساس نابت...
من دلم می خواد زود بیام مانی رو ببینم... میدی بغلش کنم یه کم؟

جعفری نژاد سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:11

جاااااااااااااااانم اسحاقی فسقلی
اولین فرصت بده روی پیشونیت "من و این همه خوشبختی محاله" رو تتو کنن که حالا حالا ها یادت نره خوشبختی ینی همین لحظه، همین ثانیه، همین عکس، یعنی گرمای نفس این فسقلی و بوی آروغش

یه بابایی بود می گفت یه مرد سه بار یتیم می شه: از پدر، از مادر و از زن...

احتمالا اون بابا یادش رفته بوده ادامه ی جمله اش بگه: یه مرد دو بار بزرگ می شه، مرد می شه، یه بار پا به پای زنش، یه بار ثانیه به ثانیه با پسرش

مرد شدی کیاااا، به خداااا

ری را سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:39 http://narenjestaan.persianblog.ir

یعنی این دستکش هاش منو کشته ولی چه عکس خوشگلی شده ها
هزار ماشااله

سهیلا سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:40

جانممممممم...............فدای این جغله ی خودمون و بابای ایستاده با کیبوردش........وای که دلم ضعف رفت.

خدا حفظتون کنه ایشالله و سالهای سال مانی عزیزم در پناه اول خدا و بعد اون دستهای باابهت پدرانه باشه .

آمین یا رب العالمین.

صومعه سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:56

سلام
مانی کوچولو سلام نمی دونی بابا جونی با چه عشقی تو رو بغل کرده. خدا تو رو برای پدر و مادرت و پدر و مادرت رو برای تو حفظ کنه.

نینا سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:23 http://taleghani.persianblog.ir/

کانگورو که میره تو کیسه مامانش
یک همچین حسی داره

yasna سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:37 http://delkok.blogfa.com

ای جانم چه بال حال خوابیده کوچولوی دوست داشتنی

مامانگار سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:38

ااااای جااااااااااانممم...ناااااااازززززززی ...
اون کلاه شو..دستکششو ببینننننن...
نفس فرشته...لالایی.. آروم بخواب رویای زمین....
بابک جان حواست باشه...یه وقت نکنه تلفنت زنگ بخوره اون دست چپت رو از پشت مانی برداری و بچه پشت بزنه...؟؟...

جزیره سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:56

آخی جانم.چقدر کوشولوئه

الهه سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:03 http://khooneyedel.blogsky.com

ای جااااااااااااااااااااااااااااان دلمممممممممممم مانی خوشگلمممم...الهی قربونش برممم من...فدای اون لپاش بشم...بابک یعنی این دفعه که ببینمش واقعاً میدزدمش! دلم لک زده واسه دیدنش و بوییدنش...بوی خدا رو میده انگار....
خدا حفظت کنه فرشتهٔ کوچولوی ناز...عمه الی دورت برده آخه...

آوا سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:05

وای خدا وای خدااااااااااااجون
هیچی قشنگتر از این نیس
که سر صبحی یه همچین
عکسی رو ببیییینی و یه
عالمه کیف کنننننننننی
حتما حس های خوبی
داره.خدا این فرشته
رو واستون حفففظ
کننه.لاحول ولاقوة
الا بالله ،،،،العلی
العظیم******
یاحق...

الهه سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:05 http://khooneyedel.blogsky.com

برده* همون بگرده هستا!
بابا بودن بهت خیلی میاد بابک...اون روز هم بهت گفتم..بازم میگم...
خدا مانی رو زیر سایهٔ تو و مهربان قشنگم نگه داره...عمر هر سه تون طولانی و روزهاتون شاد و عاشقونه...

خانمی سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:16 http://monastories.blogfa.com

ای جان دلم

ف رزانه سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:18

جان دلممممممممممممممممممممممم کوچولوی دوست داشتنی

همین که عکسو دیدم یه حس قشنگی بهم منتقل شد

هم شما هم این فرشته خیلی آرامش دارین توی این عکس

خدا حفظتون کنه و لحظه لحظه هاتون پر از حسای قشنگ...

آزاده سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:34

خیلی صحنه قشنگیه. یادمه یه عکسی در این وبلاگ گذاشته بودین که بابا پای بچه اش رو میبوسید. این عکس از اون هم قشنگتره.
خدا حفظش کنه واستون.

بازیگوش سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:57 http://bazigooshi7.persianblog.ir/

عی جاااااااااااااااااااااانم...
پر از حس خوب شدم بابک...
راس میگه اله بابا شدن خیلی بهت میات...

الهی خووش باشید هر سه توون

heti سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:37 http://khalehhetiking.persianblog.ir/

خدا حفظش کنه .ماشالله .چقدر نازه .

شیوادالان بهشت سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:41

خدا حفظش کنه

فرگل سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:47

الهی چه ناز خوابیده . بهتون پدر شدن خیلی میاد

فرشته سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:00 http://houdsa.blogfa.com

عزیزم...
بابک همینجوری ادامه بدی کار میدی دست همه ی متاهلای بلاگستان...

آوا سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:02

یعنی من انقدرهسستم که بزرگ
شدن مانی رو ببینم!وااااای خدا.
که یه روز دیگه یه عکس دیگش
رو بذاااااری بگی داریم میریم
واسش کیف و کفش و لباس
مدرسه بگیریم...یا یه روزی
بگی دومادیشه.....خیلی
دوووس دارم باشم ببینم
اون روز رو...............
یاحق...

فرشته سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:53

الهی من بگردم واسه این مظلومیت و معصومیت این فرشته ی کوچولو...چقدر آروم خوابیده ...چقدر معصومانه ...

می دونید آقای اسحاقی همه ی این آرامش را مدیون جای گرم و امن سینه ی بابای مهربونی مثل شماست و وجود مامان نازنینی مثل مهربان جان .
انشاالله که همیشه در پناه خدا این تکیه گاه امن براش باشه .و لحظه لحظه هاتون پر از امنیت و شادی و خوشی ...
خدا حفظش کنه .ماشاالله..

فرزانه سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 13:46 http://www.boloure-roya.blogfa.com

واااااااای چه عکس عشقولانه ای. چقددددددر دنیای بچه ها قشنگه. آرامش بی نهایت. بابا اینقدر عکس این فرشته رو نذار آدم دلش میخواد بچلونتش

جزیره سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 13:53


من
مانی
میقه
به خصوص مانی در این حالت میقه

کودک فهیم سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 15:04 http://the-nox.blogfa.com

مواظب پای بچه باش اسحاقی جان.دردش گرفت.
مانی گوگولـــــــــــــــــــــــی.

محبوب سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 15:21

من چرا از صبح تا حالا از دیدن این عکس سیر نمی شم؟

کیانا سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 15:27

الهییییییییییییییییییییییییی من بگرررررررردممممشششش
جااااااااااااااااااااااااانم چقد گوگولیییییییییییهههههههههه

لپاشو باید گاز بگیرررری

باباش اینجوری نگیرش کمر بچه نابود میشه خووووو

کیانا سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 15:31

من قبلا گفته بودم عااااااشققققق بچه کوآلاهام؟؟؟؟؟!!!!

ولی شبیه کوالا نه شبیه اون بچه لاکپشت گوگولیه تو نمو ئه
قربونش برم من

ترنج سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 16:09

تولد مانی کوچولو مبارک زنده باشه در سایه پدر ومادر

خودم سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 17:03

پدر شوور عزیز این همه از ما نظر سنجی شد که اسم اوشون چی باشه و اینا، آخرش که مانی شد
ینی اون اسمهای ما داستان شد؟
البته مانی هم قشنگه بهش هم میاد مبارک باشه ایشالا
دیگه اینقد بوسش نکن، تموم میشه خو

سمیرا سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 17:22

خدای من این کوچولو رو ببین . الهی همیشه سالم باشه و سالم باشید.
بابک جان یه تعلیم کوتاه مدت فشرده لازم داری برای بغل کردن بچه ،برای آروغ زدن آن ، در چه حالاتی بچه توی بغل باشه راحتتره ، نیست دو تاشو بزرگ کردم الان دیگه ادعام میشه
هر چند که پیش مامان ناهید عزیز ما انگشت کوچیکش هم نمیشیم.

عاطی سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 17:55

واااااااااااااااااای!این عکس!این حس!معرکه ست!

بیتا سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 18:05 http://www.dokhtaram-sara.blogfa.com

ای جانم....

کیانا سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:37 http://p4nt4lo0n.blogsky.com

جاااانم مانییی کوچولووی تپلوووی من

دلم میخاد یه عالمه بغلش کنم

دل آرام سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 20:10 http://delaramam.blogsky.com

الهی من دور مانی بگردمممممم
عزیز دلممممممم
نگاهش کن چجوری خوابیده
خاله دلی قربونت بره آخه که تو انقدر شیرینی مانی من... آدم کوچولو

تیراژه سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 20:19 http://tirajehnote.blogfa.com

صدای قلبت قرار است یک عمر تسکین دلش باشد. مثل همان روزها که خودت سر به سینه ی پدرت میگذاشتی تا از تپش دلش و صدای نفسش دلت آرام بگیرد..
پدر ها اسطوره ی تمام نشدنی زندگی فرزندانشان اند.
سایه ی شما و همسرگرامی تان همیشه بر فراز زندگی اش مستدام باشد آقای پدر.

بانویی در دور دست سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 21:37 http://zanitanhawador.blogfa.com/

پدر مهربانی هستید خوش بحال مانی. کوچولو.چه عکس زیبایی..ماشا..سایتون مستدام رو سرش..کنار مهربان بانویتان..

یه مریم جدید سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 21:42 http://newmaryam.blogsky.com

سلام آقای پدر،

چه دوست داشتنی است این عکس...
آقا مانی هم در آغوش شما تمام امنیت دنیا را حس می کند که این طور آرام به خواب رفته.

مریم سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:48 http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

بابا... من مطمئنم... بابایی عزیزم
من مطمئنم آغوشت همیشه امن ترین آغوش دنیاس
بابا بابکم... صدای قلبت رو از همۀ صداهای دنیا بیشتر دوست میدارم
بابای سرم همیشه روی شونه های امن توئه
خدا تو رو برای من و مامان مهربونی نگه داره
به حق این شب عزیز باباجونم
الهی که همیشه تن شما و مامانی سالم باشه
الهی که همیشه زیر سایۀ شما باشم
می بینی چه آروم خوابیدم... چون شما منو بغل کردی بابا
همیشه بمون کنارم
همیشه باش بابا
من برای همیشه عمرم... وقتی صدساله میشم
به شما و مامان نیاز دارم
همیشه باشین
همیشه بمونین

مریم سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:50 http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

راس گفتی بابک
چقدر بزرگ شدی داداش
چقدر مردتر شدی مرد بزرگ بلاگستان

مریم سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:50 http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

این بغض لعنتی...

سارا سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:57 http://sazesara.blogfa.com/

مبارک باشید که قطعه ای از ملکوت آسمان ها را بر دستایتان حمل می کنید...

روزگار همیشه تان، آکنده از نفس بهشتی اش...

ریحانه سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 23:25

ماشاالله ولا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

خدیجه زائر چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 00:34 http://480209.persianblog.ir

خدا میدونه چقدر در آرزوی این لحظه بودم.خدا از چشم بد دورش کنه یه حسی بهم میگه مانی بیشتر دوستت داره تا تو مانی رو.......چون فرشته ها بهش گفتن که بهترین و مهربون ترین مامان بابای دنیا نصیبش شده.......مطمئنم مثل باباش با مرام و معرفت خواهد بود.

الهام چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 00:42

نازیییییییییییییییییییییییییییییییییی

من چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:02 http://ghezavathayam.blogfa.com

فوق العاده است این عکس آقای اسحاقی
انگار تو یک کلام همه خوشحالی پدر از پدر بودنش و همه آرامشی که پسر از وجود پدر میگیره رو نشون میده
به مهربان بانو سلام برسونید

پروین چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:25

ای عزیز دل من :*******
بابک، چرا من به مانی عزیزم که نگاه میکنم دلم ضعف میرود، اما به تو که نگاه میکنم و به حالت قشنگت، به عشقی که در کل وجودت و حالت درآغوش گرفتن پسرت نمایان است، و به آرامش هردوتان، بغض میکنم؟
مطمئنم تو هم پدری به خوبی آقای اسحاقی بزرگ خواهی شد برای این اسحاقی کوچک دوست داشتنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد