بابک عزیزم و دانیال مهربونم ....این وبلاگ یکی از بهترین و ماندگارترین وبلاگیه که تو ذهنم برام باقی موند.
هیچوقت هیچوقت تا زنده ام فراموشش نخواهم کرد.و برام یه الگوی به تمام معناست از یه عالمه حس خوب و ناب.
ممنونم گلم که ما رو تو احساسات نابت سهیم کردی. مثل همیشه با سخاوت و بخشنده رفتار کردی.
الهی که پروردگار مهربون بهترین و عالیترین روزگار رو براتون رقم بزنه.و فقط و فقط در پناه خود لایزالش باشید و دعای خیر والدین گرامیت و دوستدارانتون پشتوانه ی راه زندگیتون باشه عزیز دلم. خیلی میدوستمتون و بنابراین هر سه تاتون رو میماچم
سلام کوچولو........... برای تنهایی زمین چه آورده ایی؟؟؟
مقدم مسافر کوچک اما آسمانی را به سیاره ی زیبای زمین تبریک گفته و امیدوارم حضور دل انگیز و درخشان این ستاره ی نو ظهور ، زمین را زیباتر از آنچه هست سازد.
من امروز یه بار دیگه از اول نامه ها رو خوندم مثه همه اون دفعه هایی که خونده بودم لذت بردم و اینبار یه قشنگیه دیگه داشت به دنیا اومدنت مبارک باشه آقا مانی بوووس
قدم عزیزش مبارک بابک جان، این گل پسر شما بی اغراق یکی از قشنگ ترین و خواستنی ترین نوزادهایی است که من دیده ام. الهی که با خودش برکت و شادی و سلامتی به همراه بیاره براتون و خداوند تو و مهربان عزیز رو براش حفظ کنه.
یه اعتراف بارها در کامنتهایی که اینجا میگذاشتم بی توجه مینوشتم بابک جان! و خدا را شکر میکردم که معمولا کامنت هایم را بازخوانی میکنم. روزی از روزهای آینده، مانی عزیزت به وجود تو و مهربانی تو بیش از پیش افتخار خواهد کرد. روزی که بیاید اینجا و فوران این همه عشق و دوستی را ببیند.
تبارک الله احسن الخالقین میگن وقتی برای اولین بار چشمتون به نوزادی میفته حتما این آیه شریفه رو برزبان بیارید سلام پسر کوچولو رسیدن بخیر بابای نی نی چشمتون روشن انشالله پسر خوشگلتون زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه براش دعا میکنم انشالله عاقبت بخیر بشه
داش دنی اصن به من ربطی نداره این داش دنی شده بابک اسحاقی اینجا وب داش دنیه که من همیشه می خوندم ساکت و خاموش یه وقتایی دیگه می زدم به سیم اخر خصوصی برات می نوشتم اخه برادره من انقد دلبری نکن این اواخرم که عمومی میذاشتم
عصری یکی از بچه زنگ زد بابک جوگیریات پدر شده گفتم چه بی خبر نه یکی مثه داش دنی که روز به روز از پسملی می نوشته نه این بابک اسحاقی که هیچی برگشت گفت داش دنی همون بابکه جوگیریاته خدا می دونه چند دقه تو بهت بودم ینی داش دنی نمی تونسی یه کوچولو بگی من همون بابک اسحاقیم حتی وقتی گفتی دوس داری کدوم بلاگرا رو ببینین نوشتم مهندس بابک دانیال نا مه های به باران ینی هنوز دارم به این کارت فک می کنم عجب از تووووووووووووووووووووو الغرض داش دنی خیلی چاکرتیم قدم نو رسیده مبارک الهی مثه باباش شه راسی ابجی مهربان بانو مادر شدنتون تبریک خدا پشت و پناه پسملی باشه
وااااااییییی هیچ وقت فکر نمیکردم از به دنیا اومدن پسر کسی که نمی شناسم اینقدر خوشحال بشم که برای یادآوری این روز رو تو وبلاگم ثبت کنم... خیلی خوشحالم براتون بابک خان و برای مهربان عزیزم
راستش به پسرتون حسودیم شد که پدر و مادری اینقدر پر احساس داره ... منم دلم روز شمار تولد میخاد خب...
امیدوارم تمام روزهای زندگیتون پر از رنگ و لبخند و آرامش و نور باشه در کنار همدیگه
سلام مانی کوچولوی توپولی خوشگل
اومدنت به این دنیا مبارک باشه عزیزم
من از وقتی که بابایی اینجا رو برات ساخت تا برات نامه بنویسه خواننده خاموش وبلاگت شدم عزیزم البته تو خیلی کوچولویی و نمیدونی خواننده خاموش یعنی چی وقتی بزرگتر شدی بابایی برات توضیح میده ناز نازی خوشگل
میبوسمت قشنگم
(عمه یا خاله مجازیت)-(اینم بابا برات توضیح میده-طفلی باباجون ت چقدر برات مسائل توضیح دادنی داره)
بابای عزیز مانی کوچولو جناب برادر بابک خان باباجونی بعد از این لطفا از این به بعد عکس پسر خوشگل بلاگستان رو میذارید کنارش و ان یکاد رو هم بگذارید
وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ * و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَلَمین
به به چه نازه و تپل مپلی قدمش پر از برکت و شادی باشه براتون تپ وب آرش براتون پیغام گذاشتم قبلا روی پسر. گل و مهربان رو از طرف من ببوس و الان خیلی مراقب احوالات مهربان باش هرچب میگه زود بگو چشششششششم
به به چه نازه و تپل مپلی قدمش پر از برکت و شادی باشه براتون تو وب آرش براتون پیغام گذاشتم قبلا. روی پسر گل و مهربان عزیز رو از طرف من ببوس و الان خیلی مراقب احوالات مهربان باش هرچی میگه زود بگو چشششششششم
خیلی تبریک میگم بهتون، و براى مانی کوچولوی عزیز یک زندگی زیبا در کنار شما و مادرش آرزو میکنم.
از چند هفته پیش به خواننده های وبلاگتون اضافه شده بودم و از اولش خوندم.
من هم خاطراتم رو با روزشمار شما مرور کردم و همراه آقای همسر یادی از ایام کردیم...
خیلی تبریک میگم بهتون، و براى مانی کوچولوی عزیز یک زندگی زیبا در کنار شما و مادرش آرزو میکنم.
از چند هفته پیش به خواننده های وبلاگتون اضافه شده بودم و از اولش خوندم.
من هم خاطراتم رو با روزشمار شما مرور کردم و همراه آقای همسر یادی از ایام کردیم...
از اون روزی که در پست "بابا شدم" جوگیریات روی لینک "نامه هایی به (باران)"کلیک کردم تا قبل از امروز فقط سه تا پستش رو تونسته بودم بخونم.امروز ظهر نشستم و کل پستها رو خوندم و همین الان به اتمام رسید.خیلی زلال بودند بابک.خیلی خیلی.نه اینکه چون دوستمی و از روی تعارف بخوام تعریف کنم،نه.حس می کنم با خوندن این وبلاگ خیلی بیشتر شناختمت از یک بُعد دیگه.گرچه در جوگیریات هم خیلی احساسات زیبا و زلالت رو می دیدیم اما انگار این وبلاگ فقط و فقط پُر شده از احساس و مهربانی و عشق بی انتها.تو در این وبلاگ نمونه ی کامل یک پدر ایده آل هستی که هر بچه ای آرزوی داشتنش رو داره و شاید حتی بزرگسالی هم حسرت داشتن این پدر رو.اما پدر شدن تو برای من یک موضوع جدید نیست و تو قبلترها هم حس پدر بودن رو به من نوعی می دادی.من توی برخورد با آدم ها گاهی با خودم فکر می کنم که فلانی مثلا اگر روزی ازدواج کنه و بخواد بچه دار بشه با توجه به روحیات و خصوصیات فعلیش چقدر می تونه پدر یا مادر خوبی باشه.گرچه می دونم وقتی کسی در موقعیتش قرار بگیره حتی اگر از قبلش هم رفتار مادرانه و پدرانه ای نداشته باشه می تونه در آینده این رفتار رو داشته باشه اما بعضی ها از همون ابتدا حس مادرانه و پدرانه به آدم القاء می کنند.از خیلی قبلترها همیشه توی دلم می گفتم که تو واقعا پدر خوبی خواهی شد.از اون دسته پدرهایی که کودک درونشون زنده است و بیشتر رفیق هستند تا پدر.و این رو از خصوصیاتت،رفتارت نسبت به افراد مختلف،متنهات،رابطه ات با خواهر زاده ها و بچه های دیگه مثل هانا می شد خیلی خوب حس کرد.بچه ها تو رو خیلی راحت وارد دنیای خودشون می کنند و غریبگی نمی کنند باهات چون تو از خودشونی.با چند تا پست وبلاگ نامه هایی برای باران بغضی شدم.نه از ناراحتی بلکه از اینکه چطور یک آدم می تونه انقدر در وجودش عشق باشه.پسر تو پسر خوشبختیه،این رو مطمئنم.
سلام آقای پدر
از این روزهای جدید نمینویسید؟
نامه ی جدیدی برای فرزندتان ندارید؟
میدانم سرتان شلوغ است..میدانم...اما خب..عادت کرده ایم به نامه های شیرین پدرانه تان.
لحظه های خانواده ی سه نفرتان همیشه آکنده از شادی . در کنار عزیزانتان سلامت باشید.
یه چیزی بگم؟
من الان فهمیدم که این همون وبلاگیه که قبلنا معرفیش کرده بودین راستش تا صفحه 11 ازون ور خونده بودم که رفتم لپ تاپمو فرمت کردم و آدرس اینجا پرید.یادمم نبود کجا معرفیش کرده بودین.این بود که دیگه گم کرده بودم اینجا رو
تاااازه در کمال اعتماد به نفس میخواستم بیام بهتون بگم ایده جالبی از نویسنده اون وبلاگی که معرفی کرده بودین گرفتینهمچین آدم سرخوشیم من
مانی جانم امروز شش ماه و دو روزه شده ای و من سر خوش از دیدن عکس هایی که پدر نازنینت تو وبلاگش گذاشته بود هی کم کم برگشتم عقب و روند رشد و بزرگ شدنت رو دیدم باز...عزیز دلم به این دنیا خوش اومدی...باشد که تو هم مثل پدر بزرگ نازنینت و پدر مهربونت دنیا رو جایی بهتر برای زندگی کنی... مانی جانم الان داشتم فکر می کردم بابات از دختری که دل تو رو خواهد برد و عاشقش میشی هم برامون عکس میذاره؟
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
بابک عزیزم و دانیال مهربونم ....این وبلاگ یکی از بهترین و ماندگارترین وبلاگیه که تو ذهنم برام باقی موند.


هیچوقت هیچوقت تا زنده ام فراموشش نخواهم کرد.و برام یه الگوی به تمام معناست از یه عالمه حس خوب و ناب.
ممنونم گلم که ما رو تو احساسات نابت سهیم کردی.
مثل همیشه با سخاوت و بخشنده رفتار کردی.
الهی که پروردگار مهربون بهترین و عالیترین روزگار رو براتون رقم بزنه.و فقط و فقط در پناه خود لایزالش باشید و دعای خیر والدین گرامیت و دوستدارانتون پشتوانه ی راه زندگیتون باشه عزیز دلم.
خیلی میدوستمتون و بنابراین هر سه تاتون رو میماچم
سلام کوچولو...........



برای تنهایی زمین چه آورده ایی؟؟؟
مقدم مسافر کوچک اما آسمانی را به سیاره ی زیبای زمین تبریک گفته و امیدوارم حضور دل انگیز و درخشان این ستاره ی نو ظهور ، زمین را زیباتر از آنچه هست سازد.
آمین.....
من امروز یه بار دیگه از اول نامه ها رو خوندم
مثه همه اون دفعه هایی که خونده بودم لذت بردم و اینبار یه قشنگیه دیگه داشت
به دنیا اومدنت مبارک باشه آقا مانی
بوووس
قدم عزیزش مبارک
بابک جان، این گل پسر شما بی اغراق یکی از قشنگ ترین و خواستنی ترین نوزادهایی است که من دیده ام.
الهی که با خودش برکت و شادی و سلامتی به همراه بیاره براتون و خداوند تو و مهربان عزیز رو براش حفظ کنه.
یه اعتراف
بارها در کامنتهایی که اینجا میگذاشتم بی توجه مینوشتم بابک جان! و خدا را شکر میکردم که معمولا کامنت هایم را بازخوانی میکنم.
روزی از روزهای آینده، مانی عزیزت به وجود تو و مهربانی تو بیش از پیش افتخار خواهد کرد. روزی که بیاید اینجا و فوران این همه عشق و دوستی را ببیند.
تبارک الله احسن الخالقین
میگن وقتی برای اولین بار چشمتون به نوزادی میفته حتما این آیه شریفه رو برزبان بیارید
سلام پسر کوچولو رسیدن بخیر
بابای نی نی چشمتون روشن انشالله پسر خوشگلتون زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه
براش دعا میکنم انشالله عاقبت بخیر بشه
داش دنی
اصن به من ربطی نداره
این داش دنی شده
بابک اسحاقی
اینجا وب داش دنیه
که من همیشه می خوندم
ساکت و خاموش
یه وقتایی دیگه می زدم به سیم اخر
خصوصی برات می نوشتم
اخه برادره من انقد دلبری نکن
این اواخرم که عمومی میذاشتم
عصری یکی از بچه زنگ زد
بابک جوگیریات پدر شده
گفتم چه بی خبر
نه یکی مثه داش دنی که روز به روز از پسملی
می نوشته نه این بابک اسحاقی که هیچی
برگشت گفت داش دنی همون بابکه جوگیریاته
خدا می دونه چند دقه تو بهت بودم
ینی داش دنی
نمی تونسی یه کوچولو بگی من همون بابک اسحاقیم
حتی وقتی گفتی دوس داری کدوم بلاگرا رو ببینین
نوشتم
مهندس بابک
دانیال نا مه های به باران
ینی هنوز دارم به این کارت فک می کنم
عجب از تووووووووووووووووووووو
الغرض
داش دنی
خیلی چاکرتیم
قدم نو رسیده مبارک
الهی مثه باباش شه
راسی
ابجی مهربان بانو
مادر شدنتون تبریک
خدا پشت و پناه پسملی باشه
خوووش اومدی مانییییی جاااااان

فداششششششششششششششششششششششش
مبارک باشه در حد المپیک
ای جان با اون لپاش

ماشاا... ماشاا...
هر دفعه میبنمش کلی ذوق میکنم
الهیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مبارک باشه
چقدم نازه ماشالا
خوش آمدی پسر گلم
خوش آمدی عزیز دلم
سلام. خیلی خوشحالم و از صمیم قلب بهتون تبریک میگم.احساسم مثل وقتیه که برادرم بچه دار شد و عمه شدم. قدمش مبارک آقای اسحاقی
ای جون دلم....
به مبارکی به سلامتی به شادی به همه ی آرزوهای خوب و قشنگ....
ممنون بابت عکس.
تبریک مجدد :)
چه کار خوبی! این وبلاگ، نامه ها...... خدا حفظش کنه
ای جانم خدا حفظش کنه. مبارک باشه
با همه وجودم تبریک میگم و از خدا برای گل پسر سلامت و سعادت میخوام .امیدوارم صالح و سالم در کنار پدر و مادرش بزرگ بشه و از لحظه لحظه زندگی لذت ببره .
باورم نمی شه . من عاشق این وبلاگ بودم. برای همین لینکش رو هم توی وبلاگم گذاشته ام.پس شما پدر این پسر شیرین هستید؟
وااااااییییی هیچ وقت فکر نمیکردم از به دنیا اومدن پسر کسی که نمی شناسم اینقدر خوشحال بشم که برای یادآوری این روز رو تو وبلاگم ثبت کنم... خیلی خوشحالم براتون بابک خان و برای مهربان عزیزم

راستش به پسرتون حسودیم شد که پدر و مادری اینقدر پر احساس داره ... منم دلم روز شمار تولد میخاد خب...
امیدوارم تمام روزهای زندگیتون پر از رنگ و لبخند و آرامش و نور باشه در کنار همدیگه
ای جونم خدا حفظش کنه
جون میده لوپاشو گاز بگیری
ماشالا ماشالا
یعنی یه وبلاگ ساختی خودتو ما رو هم نمودی با این بچه ات
سلام مانی کوچولوی توپولی خوشگل
)
اومدنت به این دنیا مبارک باشه عزیزم
من از وقتی که بابایی اینجا رو برات ساخت تا برات نامه بنویسه خواننده خاموش وبلاگت شدم عزیزم البته تو خیلی کوچولویی و نمیدونی خواننده خاموش یعنی چی وقتی بزرگتر شدی بابایی برات توضیح میده ناز نازی خوشگل
میبوسمت قشنگم
(عمه یا خاله مجازیت)-(اینم بابا برات توضیح میده-طفلی باباجون ت چقدر برات مسائل توضیح دادنی داره
بابای عزیز مانی کوچولو جناب برادر بابک خان باباجونی بعد از این لطفا از این به بعد عکس پسر خوشگل بلاگستان رو میذارید کنارش و ان یکاد رو هم بگذارید
وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ * و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَلَمین
مانی ما حالش چطووووره
ای ای... دانیال دیروز... بابک امروز...
خوبی الان ؟
خواننده های اینجام مثل خودتون لحظه شماریه به دنیا اومدنشو داشتن :) خوشحالم که سالم و انقدر نازه
خدا حفظش کنه :***
به به چه نازه و تپل مپلی قدمش پر از برکت و شادی باشه براتون تپ وب آرش براتون پیغام گذاشتم قبلا روی پسر. گل و مهربان رو از طرف من ببوس و الان خیلی مراقب احوالات مهربان باش هرچب میگه زود بگو چشششششششم
به به چه نازه و تپل مپلی قدمش پر از برکت و شادی باشه براتون تو وب آرش براتون پیغام گذاشتم قبلا. روی پسر گل و مهربان عزیز رو از طرف من ببوس و الان خیلی مراقب احوالات مهربان باش هرچی میگه زود بگو چشششششششم
راستی اتاقشم محشره به خصوص اون رنگ فیروزه ایش
مانی عزیز
فرشته کوچولو
بلاخره زمینی شدی
تولدت مبارک
روی ماهتو میبوسم و امیدوارم سالم و شاداب و خوشبخت باشی. برای همیشه
خسته نباشی کوچولو راه طولانی بود اما خدا رو شکر به سلامت رسیدی
خیلی تبریک میگم بهتون، و براى مانی کوچولوی عزیز یک زندگی زیبا در کنار شما و مادرش آرزو میکنم.
از چند هفته پیش به خواننده های وبلاگتون اضافه شده بودم و از اولش خوندم.
من هم خاطراتم رو با روزشمار شما مرور کردم و همراه آقای همسر یادی از ایام کردیم...
خیلی تبریک میگم بهتون، و براى مانی کوچولوی عزیز یک زندگی زیبا در کنار شما و مادرش آرزو میکنم.
از چند هفته پیش به خواننده های وبلاگتون اضافه شده بودم و از اولش خوندم.
من هم خاطراتم رو با روزشمار شما مرور کردم و همراه آقای همسر یادی از ایام کردیم...
ما منتظریم هر شب یه عکس از مانی جوجو بذاریدا
ای جانم ، عزیزم ، آمدنت مبارک کوچولوی پاک ، الهی همیشه سالم باشی در کنار پدر و مادر عزیزت.
مبارک باشه بابک جان .
از اون روزی که در پست "بابا شدم" جوگیریات روی لینک "نامه هایی به (باران)"کلیک کردم تا قبل از امروز فقط سه تا پستش رو تونسته بودم بخونم.امروز ظهر نشستم و کل پستها رو خوندم و همین الان به اتمام رسید.خیلی زلال بودند بابک.خیلی خیلی.نه اینکه چون دوستمی و از روی تعارف بخوام تعریف کنم،نه.حس می کنم با خوندن این وبلاگ خیلی بیشتر شناختمت از یک بُعد دیگه.گرچه در جوگیریات هم خیلی احساسات زیبا و زلالت رو می دیدیم اما انگار این وبلاگ فقط و فقط پُر شده از احساس و مهربانی و عشق بی انتها.تو در این وبلاگ نمونه ی کامل یک پدر ایده آل هستی که هر بچه ای آرزوی داشتنش رو داره و شاید حتی بزرگسالی هم حسرت داشتن این پدر رو.اما پدر شدن تو برای من یک موضوع جدید نیست و تو قبلترها هم حس پدر بودن رو به من نوعی می دادی.من توی برخورد با آدم ها گاهی با خودم فکر می کنم که فلانی مثلا اگر روزی ازدواج کنه و بخواد بچه دار بشه با توجه به روحیات و خصوصیات فعلیش چقدر می تونه پدر یا مادر خوبی باشه.گرچه می دونم وقتی کسی در موقعیتش قرار بگیره حتی اگر از قبلش هم رفتار مادرانه و پدرانه ای نداشته باشه می تونه در آینده این رفتار رو داشته باشه اما بعضی ها از همون ابتدا حس مادرانه و پدرانه به آدم القاء می کنند.از خیلی قبلترها همیشه توی دلم می گفتم که تو واقعا پدر خوبی خواهی شد.از اون دسته پدرهایی که کودک درونشون زنده است و بیشتر رفیق هستند تا پدر.و این رو از خصوصیاتت،رفتارت نسبت به افراد مختلف،متنهات،رابطه ات با خواهر زاده ها و بچه های دیگه مثل هانا می شد خیلی خوب حس کرد.بچه ها تو رو خیلی راحت وارد دنیای خودشون می کنند و غریبگی نمی کنند باهات چون تو از خودشونی.با چند تا پست وبلاگ نامه هایی برای باران بغضی شدم.نه از ناراحتی بلکه از اینکه چطور یک آدم می تونه انقدر در وجودش عشق باشه.پسر تو پسر خوشبختیه،این رو مطمئنم.
سلام آقای پدر
از این روزهای جدید نمینویسید؟
نامه ی جدیدی برای فرزندتان ندارید؟
میدانم سرتان شلوغ است..میدانم...اما خب..عادت کرده ایم به نامه های شیرین پدرانه تان.
لحظه های خانواده ی سه نفرتان همیشه آکنده از شادی . در کنار عزیزانتان سلامت باشید.
لپاااااااااااااااااشوووووووووو قربووووووووون
راست است که زن ها مادر که می شوند یکباره زیباترند؟
تولدت هزاران بار مباااااااااااااااااااااااااااااااااارک کوچولو...
ماشاالله چه نازه .قدمش مبارک باشه
عزیزم...برای پسرت مانی...
مبارکهههههههههههههههههه چه پسر خوشکلی هم هست..
ای جاننن..
به وب هلیا هم سربزن بابک خان..
http://helia91.niniweblog.com/
عامو بیا آپ کن دیگه
دیگه نمی خواین نامه بنویسین؟
عکس چطور؟عکس جدیدشو نمی ذارن؟که ما قربونش بشیم؟
یه چیزی بگم؟
همچین آدم سرخوشیم من
من الان فهمیدم که این همون وبلاگیه که قبلنا معرفیش کرده بودین
راستش تا صفحه 11 ازون ور خونده بودم که رفتم لپ تاپمو فرمت کردم و آدرس اینجا پرید.یادمم نبود کجا معرفیش کرده بودین.این بود که دیگه گم کرده بودم اینجا رو
تاااازه در کمال اعتماد به نفس میخواستم بیام بهتون بگم ایده جالبی از نویسنده اون وبلاگی که معرفی کرده بودین گرفتین
خب دیگه همشو خودنم
ما دیداللحن منتظر آپ های جدیدیم
مانی جانم امروز شش ماه و دو روزه شده ای و من سر خوش از دیدن عکس هایی که پدر نازنینت تو وبلاگش گذاشته بود هی کم کم برگشتم عقب و روند رشد و بزرگ شدنت رو دیدم باز...عزیز دلم به این دنیا خوش اومدی...باشد که تو هم مثل پدر بزرگ نازنینت و پدر مهربونت دنیا رو جایی بهتر برای زندگی کنی...
مانی جانم الان داشتم فکر می کردم بابات از دختری که دل تو رو خواهد برد و عاشقش میشی هم برامون عکس میذاره؟