نامه هایی به ( باران )
اینجا برای پسرهایم می نویسم
نامه هایی به ( باران )
اینجا برای پسرهایم می نویسمپیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
تقویم
اردیبهشت 1394| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | |||
| 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
| 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
| 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
| 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
جستجو
آمار : 150665 بازدید
Powered by Blogsky
کوالا کوچولو
یکی از وظایف باباها اینست که وقتی بچه شیرش را خورد او را بغل بگیرند و آرام پشتش بزنند تا آروغ بزند .
بر خلاف ظاهر نه چندان دلچسبش اتفاقا وظیفه بسیار شیرین و لذتبخشی است .
مخصوصا وقتی این بچه آقا مانی باشد و مثل کوالا بچسبد به سینه شما و همانطور معصوم و ناز مثل فرشته ها خوابش ببرد
آن وقت دوست دارید زمان توی همین ساعت و دقیقه و ثانیه بایستد و تا آخر دنیا فرشته ای در بغلتان تند تند نفس بکشد و شما تنش را بو کنید و همینطور مدام هی تماشایش کنید
تماشایش کنید
تماشایش کنید
تماشایش کنید
تا آخر آخر آخر دنیا ...
بابک اسحاقی
سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:00
کامنت تیراژه و کامنت من عزیز
و کامنت خانم زائر عزیزمان
عالی بودند. عالی
ماشاالله به این بچه خدا حفظش کنه زیر سایه مامان باباش.
وای خدایه منننننننننننننننننننننننننننننننننن عجب عکسی
من عاشق این فسقلی شدم
چه ناز خوابیده
پاهاشو چه ناز جم کرده
چونشووووووووووووووووووووووو
تو آخرش ما رو به کشتن میدی
وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ * و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَلَمین
ای جااااانم
همه ی احساسم رو لینک میدم به کامنتای دوستان:
جناب برادر جان(جعفری نژاد)
فرشته
تیراژه
آرامشتون پایدار
به قول یزدی ها ماشالا ماشالا چه زشتوکه
البته بگما این زشتوک به این معنی نیست که بچه زشته واسه اینه که مثلا بگن ما به بچه تون نظری نداشتیم و خدای نکرده چشمش نزدیم
انشاالله خداوند براتون نگهش داره
خدای من چه لذت وصف ناپذیری...
چه حس خوبیه وقتی که اون لباسای داخل کشو و کمدشو تو تنش میبینی
قبل از دنیا اومدن دیانا کارم این بود کار هر روزم این بود که مدام برم سر وقت کشو هاش و کمدش و لباسهاشو بیرون بیارم و باز کنم و تا کنم و بازم ... به دو سه تا از اونهایی که عاشقشون بودم از عطرش زده بودم و میبوییدمش و مست میشدم. اما عطر تنش از عطرشم خوشبوتره. خوشبوترینه.
دیانای ما گرماییه. راستی بچه رو تو این هوا زیاد نپوشونید. گرمش میشه آخه گاهی بیقراری هاشون هم مال همینه. من که چشم مامان رو دور میدیم درمیاوردم. قدیمیا یه جور دیگه فکر میکردند.
هیـــــــــــس رها بسه خوابه مانی کوچولو...
غبطه خوردن الان حق ماست واقعا
بعضی از ثروت ها رو با هیچ میزان پولی نمی شه خرید
مثل این حس الان شما رو
واااااااای چه صحنه اییییییی.خدا سالهای سال برای هم و کنار هم نگهتون داره.
کیامهراگه میشه تو این لحظه ها برا اونایی که آرزو دارن این حسو تجربه کنن دعاااااااااا کن.
ای جاااااااااااااااانم
عکس محشره محشــــــــــر
چقد ناز خوابیده ، بیهوش شده اصن ! چقددد خسته ان مانی کوچولو :دی
باز این عکسم می دیدم به این فکر میکردم مانی بزرگ شه این عکس رو ببینه چقد بخنده و از باباش لذت ببره که اینطوری بغلش کرده !
اه این عکسه خیلی قشنگه! آدم هی دلش میخواد نگاش کنه! :*
واااااااااااااااااااااااااای خدا چقدر ناز خوابیده
تو رو خدا اون کلاه رو از سرش بردارید
یه چیز بگم؟
اگه ازون اول اینقدر گرم نگهش نمی داشتید زردی نمی گرفت
خوش بحالتون که نی نی دارید
خوشبحالتون که تا ماهها عطر نی نی به مشامتون می خوره
من عاشق عطر نی نی ام
خوش بحالتون مانی دارید
ای جااااااااااااااااااان:)
دیگه وقتشه که ریش سیبیلتم بزنی اقای پدر
ماشا ...
yani alan saat 2:20 shabe va man ashkam jari az in hame khosh eshgh... khosh be hale mani va mehrabane aziz ke chenin pedar va hamsare mehrabani darand...
عجب بابای باحال و بااحساسی دمت گرم