نامه هایی به ( باران )

نامه هایی به ( باران )

اینجا برای پسرهایم می نویسم
نامه هایی به ( باران )

نامه هایی به ( باران )

اینجا برای پسرهایم می نویسم

نامه ۱۰۲ : اما به اعتدال

سلام پسرم

دیشب تلوزیون یه برنامه ای نشون میداد که مهمون این برنامه یه خانواده و پسر کوچولوشون بود

داشتم کتاب میخوندم وبا دقت به حرفهاشون گوش نمیکردم. متوجه شدم که انگار پسره یه استعداد خاصی داره . پدر و مادرش از این میگفتن که در پنج سالگی خوندن و نوشتن رو بطور کامل بلد بوده و حالا هم گلستان سعدی رو از بر کرده .

مجری از پسر بچه پرسید : عمو جان ! دوست نداشتی تو هم مث بقیه بچه ها گرگم به هوا و قایم موشک بازی کنی ؟ و پسر بچه جواب داد : آری اما به اعتدال !

هم مجری و هم من و هم احتمالا همه بینندگان تلوزیون اون لحظه چشماشون از حدقه زد بیرون . آخه یه پسر بچه هشت ساله چی میفهمه از اعتدال ؟

رفتار و کردار این بچه و طرز حرف زدنش آدمو یاد شخصیت بوعلی سینا در اون سریال قدیمی مینداخت . نابغه کوچولویی که استاد مکتب خانه رو ذله کرده بود و از اطراف و اکناف برای مداوا پیشش میومدند و وقتی میدیدن حکیم هفت ساله است دهانشان از تعجب وا میموند .


هیچ پدر و مادری نیس که دوست نداشته باشه بچه ش خاص و نابغه باشه . بچه ها یعنی ثمره زندگی پدر و مادر و وقتی ثمره زندگی یکنفر بی نظیر و برجسته باشه معلومه که باعث افتخاره اون شخص میشه . اما سوال پیش میاد که به چه قیمت ؟

دیدید خونواده هایی که بزور بچه هاشون رو میفرستن کلاس موسیقی ؟ کلاس نقاشی ؟

بزور میخوان فوتبالیست بشن ؟ هنرمند بشن ؟ حافظ قرآن بشن؟ بزور میخوان شاگرد اول بشه ؟  دکتر بشه ؟ مهندس بشه ؟ تیزهوش بشه ؟ المپیادی بشه ؟


شاید پدر و مادرهااز اینکار لذت ببرن اما من هیچ نابغه ای رو ندیدم که دوست نداشته باشه مثل مردم عادی زندگی کنه . دلش نخواد بچگی کنه . دلش نخواد زندگی معمولی داشته باشه .


آره بابایی . منم دوست دارم تو مثل بلبل انگلیسی حرف بزنی . دوست دارم بتونی پیانو بزنی . دوست دارم دیوان حافظ رو حفظ باشی . دوست دارم نفر اول کنکور بشی ولی هیچ وقت به کاری که دوست نداری مجبورت نمیکنم . دوست دارم خودت استعدادت رو بشناسی و هر کاری از دستم بربیاد میکنم تا در اون رشد بکنی .




نظرات 6 + ارسال نظر
خاله خانمی دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:47 http://khalehkhanoomi.blogsky.com

نمی دونم شاید خیلی مزخرف به این موضوع نگاه می کنم
اما فکر می کنم بچه باید با زمان رشد کنه ... این پدر و مادرهایی که بچه رو میفرستم جهشی درس بخونه کلاسای متفاوت می فرستن وادار می کن بچه قرآن رو حفظ کنه و هزار تا کار دیگه ... فقط می خوان خودشون رو مطرح کنن ...

رها دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:26 http://gahemehrbani.blogsky.com/

بسیار هم کار پسندیده ای میکنید شما. اصلا چه معنی میده بچه رو به کاری مجبور کنیم ؟ ما فقط باید اگه میتونیم راهنماییشون کنیم و تجربیاتمون رو باهاشون قسمت کنیم...
سعی کنیم استعدادهاشون رو پیدا کنیم و پرورشش بدیم. نه چشم و هم چشمی...نه چشم و هم چشمی... نه ....

فرشته دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:48 http://houdsa.blogfa.com

من دوست دارم پسرکم شاد باشه...بازی کنه انقدر که شب از خستگی با دهن باز خوابش ببره...

نمیخوام نابغه باشه...دوست دارم آدم باشه...مرد بار بیاد...مرد...

بهار همیشگی سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:46

اینقدر از پکیج هایی که به بچه ها خوندن انگلیسی و فارسی قبل از رفتن به مدرسه یاد میده بدم میاد.بعد پدر و مادر بچه با افتخار میان و میگن بچه دو ساله ما همه کلمات رو یاد گرفته!!!
خوب چه اجباریه که یه بچه کوچولو رو با زور پای این جور کارها بشونی وقتی خودش از 7 سالگی تا 30 سالگی درگیر درس و تحصیلات میشه!!!!
لآقل بذاریم به پنج شش سالی از زندگی لذت ببره بدون هیچ تحمیل و اجباری...

هما سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 17:56

سلام مدتی میشه وبلاگ شما رو می خونم .... از خوندن نامه هاتون به کوچولوی دلبندتون واقعا لذت می برم ... ایشالا در کمال سلامتی زیر سایه پدر و مادر مهربونش باشه
هزارتا لایک هم به کامنت فرشته خانوم ... من عاشق همچین بچه هایی ام

ابله خاتون سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 22:14

می دونی خیلی خوبه که اینا رو می نویسی. چون وقتی چند سال دیگه توی تربیت بچه ات دچار مشکل شدی میای اینا رو می خونی و یه چیزایی دستت میاد.وقتی عصبانی شدی و بچه ات رو اذیت کردی میای می خونی و می فهمی که قبلا بهش قول داده بودی اذیتش نکنی و همیشه باهاش درست رفتار کنی...البته اگه بخونی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد