نامه هایی به ( باران )

نامه هایی به ( باران )

اینجا برای پسرهایم می نویسم
نامه هایی به ( باران )

نامه هایی به ( باران )

اینجا برای پسرهایم می نویسم

نامه ۶۰ : مادر

سلام پسر عزیزم 

دیشب وقتی داشتیم می خوابیدیم وقتی به مامانت شب به خیر گفتم و دمر ولو شدم رو رختخواب  مامانت به شوخی گفت : الهی کوفتت بشه . من اولش نفهمیدم منظورش چیه ولی بعد متوجه شدم منظورش همین دمر خوابیدنه . بعد تصور کردم اگر قرار بود ۹ ماه نتونم دمر بخوابم چه مصیبتی میشد . تازه این یکی از ساده ترین محدودیت هاشه .  

بابا ها هرچقدر هم بچه هاشون رو دوست داشته باشن بازهم نمیتونن ارتباط عاطفی که بین مادر و بچه هست رو درک کنن . مصداق (پاره تن) دقیقا همینه . اینکه یک موجود زنده از وجود تو و در درون تو شکل بگیره و ۹ ماه تمام صدای طپش قلبش رو بشنوی و تکون خوردنش رو درونت حس بکنی یک چیز عادی و ساده نیست . اتفاقیه که هیچ مردی نمیتونه هیچ جور تجربه بکنه و از بین زن ها هم یه تعدادشون میتونن درکش کنن که اسمشون میشه مادر . 

واسه همینه که مادر یک کلمه ساده و یه نسبت خویشاوندی معمولی نیست . مادر یه مفهوم بزرگه و مادر بودن یک حس بی نظیر که من و تو درکش نمی کنیم پسرم .  

قدر مامانت رو بدون پسرم و هیچ وقت اذیتش نکن هرچند که حتی اگه اذیتش کنی مامانت تو رو میبخشه اما قول نمیدم که من و خدا هم ببخشیمت . 

  

پی نوشت : اینطوری با تعجب نگام نکن و لبخند موذیانه نزن پسرم . اون جمله آخر کاملا جدی و تهدید آمیز بود . 

  

 

نظرات 2 + ارسال نظر
زینب حمیدی پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:58 http://myn0te.blogsky.com/

این پست رو که خوندم ... دلم خواست پاشم برم مامانمو سفت بغل کنم و ببوسمش ... هر چند ازم دلخوره ... ولی اینکارو کردم ! مرسی

سلام برسونید و قدرش رو بدونین

ملودی جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 13:31 http://melody-man.mihanblog.com/

سلام من اولین باره اینجا میام خوشحال میشم اگه لینکم کنید
خیلی نامه هاتوون و دوست داشتم
اگه موافق تبادل لینک بودید حتما بهم بگید

خوش اومدین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد