ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سلام پسرم
اون قدیم ندیما که آدما توی روستاها زندگی می کردند و معنی و مفهوم شهرنشینی مثل الان نبود بیشتر مردم شغلشون کشاورزی و دامداری و زندگیشون شدیدا به عوامل طبیعی وابسته بود . وقتایی که خشکسالی می شد و بارون نمیومد مردم دست به دعا بر می داشتند و طلب بارون می کردند .مردم افرادی رو که دلهای پاک و قلبای مهربون داشتند و همیشه دعاهاشون مستجاب می شد رو دوست داشتند و بهشون احترام میذاشتن .
دوره و زمونه عوض شد و مردم از روستاها اومدند به شهر و تا جایی که می شد از طبیعت فاصله گرفتند . فاصله که هبچ تا جایی که می شد به طبیعت آسیب زدند و خرابش کردند . بی فکری مردم و بی لیاقتی حکومت ها دست به دست هم داد تا شهر ما بشه یک شهر زشت با یه آسمون سیاه . حالا دست ساخته های خودمون خرخره ما رو محکم گرفتن و فشار میدن و نمیذارن نفس بکشیم . حالا باید دربه در بگردیم دنبال آدمهای مستجاب الدعوه و دست به دامنشون بشیم تا با قلبای مهربونشون دعا کنند که شاید دوباره بارون بباره ...
پسر گلم
حالا که نقشه های هواشناسی هم دروغگو شدند
و هوای شهر مثل دل آدمبزرگهاش سیاه و کثیفه
با قلب پاکت دعا کن که بارون بیاد
اگه دستهای کوچیک و ناز تو رو به سوی آسمون بالا بره شاید
دل آسمون بلرزه و بگیره و بباره
دعای بارون یه طفل متولد نشده!
چه عجیب
بابای مهربونی هستین..خوشبحال پسره نازتون..ایشا..زیر سایتون..بهترین لحطه ها رو تجربه میکنه..کنار همسر عزیزتون..
انشالا