نامه هایی به ( باران )

نامه هایی به ( باران )

اینجا برای پسرهایم می نویسم
نامه هایی به ( باران )

نامه هایی به ( باران )

اینجا برای پسرهایم می نویسم

نامه ۴۱ : گلابی

سلام لیمو جان ! 

 

توضیح یک چیزهایی خیلی سخت است . احتمالا تو وقتی کمی بزرگ بشوی و بتوانی حرف بزنی خیلی سوال خواهی پرسید و برای هر اتفاقی توضیح خواهی خواست . 

اما راستش بعضی چیزها اصلا توضیح و توجیه منطقی ندارد . بعضی چیزها قرارداد  است . 

قراردادها هم یکسری اصول نانوشته هستند که از قدیم الایام بین آدم ها مرسوم بوده و سینه به سینه از نسلی به نسل بعد منتقل شده اند . 

به این قراردادها می گویند عرف 

 

یک مثال ساده بزنم . 

از وقتی که اینجا برای تو می نویسم  هر چند وقت یکبار اسمت را عوض کرده ام . در بارداری هفته به هفته هر هفته اندازه جنین را به یک میوه تشبیه می کند و من هم با همان میوه تو را خطاب میکنم . مثل گندم مثل خرما مثل لیمو و .... 

 

طبق گفته این سایت تو الان اندازه یک گلابی هستی 

ولی من نمی توانم تو را گلابی صدا کنم  

 

خودت که بزرگ شدی می بینی که گلابی میوه خوشبو و خوشمزه ای هم هست اما اگر کسی را گلابی صدا بکنی معنی خوبی ندارد . 

می دانی چرا ؟ 

خودم هم نمی دانم .  

این یک قرارداد نانوشته بین آدمهاست . 

 

ولی چه اهمیت دارد ؟ 

من همین یک بار تو را گلابی صدا خواهم کرد و اصلا برایم مهم نیست بقیه چه فکری خواهند کرد . 

 

تو همانقدر شیرین و آبدار هستی و اگر اینجا بودی ٬ بی تردید گازت می گرفتم 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد