نامه هایی به ( باران )

نامه هایی به ( باران )

اینجا برای پسرهایم می نویسم
نامه هایی به ( باران )

نامه هایی به ( باران )

اینجا برای پسرهایم می نویسم

نامه ۴۰ : مامانی حالش خوب نیست

سلام لیمو جان ! 

 

مامانی زیاد حالش خوب نیست و امروز وقت دکتر داره و من حسابی نگرانشم  

نگران هر دوی شما  

 

پارسال زمستون هر شب و من و مامانت درمورد هوای خونه بحث داشتیم . من به شدت گرمایی و مامانت سرمایی بود . بخاری رو تا درجه آخر زیاد میکرد و من تا صبح خیس عرق می شدم و هر روز صبح موقع بیرون رفتن سرما می خوردم . 

اما به برکت حضور جنابعالی امسال برعکس شده . مامان خانوم شما هی گرمش میشه 

دیشب یک لحظه دیدم دارم قندیل می بندم . نگاه کردم دیدم پنجره رو باز گذاشته ... 

 

کلا مامانت هیچ وقت تعادل نداره  

یا از اینور بوم میفته یا از اونور 

حالا خودت بزرگ میشی می فهمی  

 

مواظب خودت باش لیمو جان 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد